دایرة المعارف اتوماسیون صنعتی و ابزاردقیق مجموعه واژه ها و اصطلاحات تخصصی

واژه ها و اصطلاحات تخصصی در ابزاردقیق و اتوماسیون

  1. Accuracy (دقت): درجه انطباق اندازه گیری یک ابزار با مقدار واقعی کمیت مورد اندازه گیری.
  2. Accuracy Class (کلاس دقت): یک سیستم طبقه بندی که میزان سطح خطای مجاز برای اندازه گیری یک ابزار را تعریف می کند، و معمولاً به صورت درصدی از مقیاس کامل رنج توان دستگاه بیان می شود.
  3. Actuator (محرک): در واژه ها و اصطلاحات تخصصی صنعت ات.ماسیون اکچوایتور یا محرک وسیله ای است که برای کنترل یا تحریک مکانیکی یک سیستم از سیگنال یا جریان الکتریکی فرمان میگیرد، مانند یک دریچه مجهز به موتور یا یک محرک پنوماتیکی.
  4. Alarm Fatigue (خستگی هشدار): پدیده ای است که زمانی رخ می دهد که اپراتورها تعداد زیادی آلارم بیش از حد توان بهینه دریافت کنند که منجر به کاهش توجه و پاسخ به آلارم های حیاتی می شود و به طور بالقوه ایمنی و عملکرد سیستم را به خطر می اندازد.
  5. Alarm Management (مدیریت هشدار): فرآیند سیستماتیک طراحی، پیکربندی و مدیریت آلارم ها در یک سیستم کنترلی برای ارائه اعلان های به موقع و معنی دار هنگام بروز شرایط غیر عادی یا بحرانی.
  6. Auto-calibration (کالیبراسیون خودکار): ویژگی منحصر به فرد موجود در برخی از ابزارها یا سیستم ها که به طور خودکار فرآیند کالیبراسیون را بدون نیاز به مداخله دستی آغاز و انجام می دهد، کارایی را بهبود می بخشد و زمان وقفه را کاهش می دهد.
  7. Auto-ranging (محدوده خودکار): توانایی یک ابزار برای تنظیم خودکار محدوده اندازه گیری خود بر اساس اندازه سیگنال ورودی، و اطمینان از اندازه گیری دقیق برای طیف وسیعی از مقادیر.
  8. Auto-tuning (تنظیم خودکار): یک ویژگی یا عملکرد در یک سیستم کنترل است که به طور خودکار پارامترهای کنترلی مانند ثابت های تنظیم PID را بر اساس ویژگی های پاسخ سیستم تعیین و بهینه می کند.
  9. Calibration (کالیبراسیون): فرآیند تنظیم و تأیید صحت کارکرد و اندازه گیری های یک ابزار از طریق مقایسه اندازه گیری های آن با استانداردهای یک مرجع شناخته شده.
  10. Calibration Interval (دوره کالیبراسیون): دوره زمانی یا شرایط از پیش تعیین شده ای که تحت آن یک ابزار باید دوباره کالیبره شود تا از دقت و قابلیت کارکرد مناسب آن اطمینان حاصل شود. فواصل کالیبراسیون بسته به نوع ابزار، کاربرد و استانداردهای صنعتی متفاوت است.
  11. Calibration Traceability (قابلیت ردیابی کالیبراسیون): توانایی ردیابی کالیبراسیون یک ابزار یا دستگاه اندازه گیری با یک استاندارد ملی یا بین المللی شناخته شده از طریق یک زنجیره مستند از مقایسه ها.
  12. Compliance Standards (استانداردهای انطباق): استانداردها و دستورالعمل های نظارتی خاص صنعت که الزامات مربوط به ابزار دقیق، ایمنی، عملکرد و ملاحظات زیست محیطی را معین می کنند.
  13. Control Loop (حلقه کنترل): سیستم حلقه بسته شامل یک حسگر، کنترل کننده و عنصر کنترل نهایی است که به طور مداوم متغیر فرآیند را اندازه گیری، مقایسه و تنظیم می کند تا نقطه تنظیمی مورد نظر را حفظ کند.
  14. Control System (سیستم کنترل): سیستمی متشکل از ابزارها، کنترل‌کننده‌ها، محرک‌ها و نرم‌افزارهایی که به طور جمعی یک فرآیند یا سیستم را برای حفظ شرایط عملیاتی مطلوب نظارت و تنظیم می‌کنند.
  15. Control System Integration (یکپارچه سازی سیستم کنترل): فرآیند یکپارچه سازی اجزاء، زیر سیستم ها و دستگاه های مختلف در یک سیستم کنترل منسجم، که از ارتباط یکپارچه اطمینان حاصل کرده و از قابلیت همکاری بین عناصر مختلف مطمئن میگردد.
  16. Control Valve (شیر کنترل): دریچه ای است که برای تنظیم جریان، فشار یا سطح یک سیال در یک سیستم فرایندی استفاده می شود که اغلب توسط یک سیگنال از یک حلقه بازخورد یا حداقل یک اینداکتور با صفحه نمایش محلی کنترل می شود.
  17. Damping (میرایی): معرفی عمدی مقاومت یا اصطکاک برای کاهش اثرات نوسانات یا تغییرات سریع در یک سیگنال اندازه گیری شده لست. که باعث کاهش دامنهٔ نوسان در سیستم‌های نوسانی، به‌ویژه در نوسانگر هماهنگ می‌شود.
  18. Datalogger (دیتالاگر): دستگاهی است که داده ها را از حسگرها و ابزارهای مختلف در طول زمان جمع آوری و ذخیره می کند، که معمولاً برای نظارت طولانی مدت، تجزیه و تحلیل و ضبط داده ها استفاده می شود.
  19. Data Logging (ثبت داده ها): فرایند ثبت و ذخیره داده های اندازه گیری شده از ابزارها در یک دوره زمانی برای تجزیه و تحلیل، عیب یابی یا بررسی انطباق با مقررات استفاده می گردد.
  20. Distributed Control System (سیستم کنترل توزیع شده) (DCS): یک معماری سیستم کنترل که در آن عملکردهای کنترلی در چندین دستگاه یا ماژول توزیع می شوند که معمولاً در فرآیندهای صنعتی در مقیاس بزرگ استفاده می شود.
  21. Deadband (ددباند (باند مرده) یا هیسترزیس): تفاوت بین نقطه تنظیم و نقطه ای است که سوئیچ مجددا فعال می شود. در این محدوده هیچ اقدام کنترلی توسط ابزار یا سیستم کنترل انجام نمی شود. این کمک می کند تا از تنظیمات غیر ضروری یا نوسانات در اطراف مقدار مورد نظر جلوگیری شود.
  22. Dead Time (ددتایم (زمان مرده) زمان بیکاری): فاصله ی زمانی بعد از پاسخ به یک سیگنال یا رویداد که در آن سیستم قادر به پاسخ جدیدی نیست. همچنین به فاصله ی زمانی بین تغییر سیگنال ورودی در یک سیستم کنترل فرایند و پاسخ به آن نیز اطلاق می گردد. بطور کلی تاخیر بین تغییر در سیگنال ورودی و پاسخ دستگاه، به اصطلاح ددتایم گفته می شود.
  23. Electromagnetic Interference (تداخل الکترومغناطیسی) (EMI): اختلال ناشی از میدان های الکترومغناطیسی یا القای الکترومغناطیسی موجود در پیرامون که بر عملکرد دستگاه ها یا سیستم
  24. های الکترونیکی تاثیر می گذارد.
  25. Fail-Safe (شکست یا خرابی امن) : شکست امن یک ویژگی یا روش طراحی است که در صورت بروز یک نوع علل شکست خاص، ذاتاً به گونه‌ای پاسخ می‌دهد که کمترین آسیب را به سایر تجهیزات، محیط زیست یا افراد وارد می‌کند. برخلاف ایمنی ذاتی برای یک خطر خاص، “ایمن بودن سیستم” به این معنی نیست که خرابی غیرممکن یا غیرمحتمل است، بلکه به این معنی است که طراحی سیستم از عواقب ناایمن خرابی سیستم جلوگیری می کند یا آن را کاهش می دهد..
  26. Fieldbus (فیلدباس) : یک پروتکل ارتباطی دیجیتال است که برای اتصال و کنترل ابزارهای میدانی در سیستم‌های اتوماسیون فرآیند استفاده می‌شود و امکان تبادل داده و سیگنال‌های کنترل را فراهم می‌کند. شبکه های فیلدباس امکان تبادل و کنترل در زمان واقعی یا در لحظه داده ها را فراهم می کنند.
  27. Fieldbus Protocol (پروتکل فیلدباس): یک پروتکل ارتباطی دیجیتالی است که برای اتصال و کنترل دستگاه های میدانی در سیستم های اتوماسیون فرآیند استفاده می شود و امکان تبادل داده و سیگنال های کنترل را فراهم می کند.
  28. Field Calibration (کالیبراسیون میدانی): فرآیند کالیبراسیون یک ابزار در محل نصب شده، با در نظر گرفتن هرگونه عوامل محیطی یا تغییرات خاص به شرایط میدان.
  29. Field Calibration Certificate (گواهی کالیبراسیون میدانی): سندی که توسط یک آزمایشگاه کالیبراسیون یا ارائه‌دهنده خدمات ارائه می‌شود که صحت و قابلیت ردیابی کالیبراسیون انجام شده بر
  30. روی یک ابزار را تأیید می‌کند، که معمولاً شامل نتایج اندازه‌گیری، عدم قطعیت‌ها و استانداردهای کالیبراسیون مورد استفاده است.
  31. Field Calibration Standards (استانداردهای کالیبراسیون میدانی): استانداردهای مرجع یا دستگاه‌هایی که برای کالیبراسیون ابزارهای میدانی استفاده می‌شوند تا از دقت و قابلیت ردیابی در محیط واقعی فرایند اطمینان حاصل کنند.
  32. Field Device (تجهیز میدانی) : ابزار یا جزء نصب شده در میدان یا منطقه فرآیند، معمولاً دور از اتاق کنترل مرکزی و متصل به سیستم کنترل.
  33. Final Control Element (عنصر کنترل نهایی): دستگاه یا مکانیزمی که مستقیماً متغیر فرآیند را بر اساس خروجی یک سیستم کنترلی مانند شیر کنترل یا درایو با سرعت متغیر تنظیم یا تعدیل می کند.
  34. Flowmeter (فلومتر): ابزاری است که برای اندازه گیری دبی سیال استفاده می شود که اغلب در صنایعی مانند نفت و گاز، تصفیه آب و فرآوری شیمیایی استفاده می شود.
  35. Gain (بهره) : ضریب یا نسبت تقویتی که توسط آن یک دستگاه یا سیستم، بزرگی سیگنال ورودی را افزایش می دهد. بهره معمولاً به عنوانِ نسبتِ متوسطِ دامنهٔ یا توان سیگنال در درگاه خروجی با دامنه یا توان در درگاه ورودی تعریف می‌شود.
  36. Highway Addressable Remote Transducer (پروتکل هارت) (HART): یک پروتکل ارتباطی است که معمولاً در اتوماسیون فرآیند برای ارائه ارتباطات دیجیتال و اطلاعات آنالوگ اضافی از طریق سیم‌کشی مشابهی که برای سیگنال‌های 4-20 میلی آمپر استفاده می‌شود، استفاده می‌شود.
  37. Hazardous Area Classification (طبقه بندی مناطق خطرناک) : فرایند طبقه بندی و تعیین مناطق در یک تاسیسات یا کارخانه بر اساس وجود مواد بالقوه قابل اشتعال یا انفجار، تعیین انواع ابزار مناسب و الزامات نصب.
  38. Human-Machine Interface (رابط انسان و ماشین) (HMI) : رابط کاربری گرافیکی یا پنل کنترلی که به اپراتورها اجازه می دهد تا با ابزارها و سیستم ها تعامل داشته باشند و آن ها را کنترل کنند. رابط کاربری گرافیکی که به اپراتورها اجازه می دهد تا با یک سیستم یا فرآیند کنترل، به طور معمول از طریق صفحات لمسی، نمایشگرها و پانل های کنترل تعامل و نظارت داشته باشند.
  39. Human Factors Engineering (مهندسی عوامل انسانی): رشته‌ای که بر طراحی ابزارها و سیستم‌ها برای بهینه‌سازی قابلیت استفاده، ایمنی و تجربه کاربری با در نظر گرفتن توانایی‌ها و محدودیت‌های انسانی تمرکز دارد.
  40. Hysteresis (هیسترزیس): پدیده ای که در آن خروجی یک ابزار بسته به افزایش یا کاهش مقدار ورودی متفاوت است که معمولاً در دستگاه هایی با اجزای مکانیکی یا مغناطیسی مشاهده می شود.
  41. Instrumentation Amplifier (تقویت‌کننده ابزار دقیق): تقویت‌کننده الکترونیکی که به‌طور خاص برای تقویت سیگنال‌های الکتریکی کوچک از حسگرها طراحی شده است، در حالی که نویز و تداخل حالت معمول را رد می‌کند.
  42. Instrumentation Diagram Symbols (نمادهای نمودار ابزار دقیق) : نمادهای گرافیکی استاندارد شده که در P&ID و سایر نمودارهای ابزار دقیق برای نمایش ابزارها، دستگاه ها و اجزای مختلف استفاده می شوند.
  43. Instrumentation Loop (حلقه ابزار دقیق) : مدار یا مسیر کاملی که از طریق آن یک سیگنال از یک حسگر یا دستگاه اندازه گیری به یک کنترل کننده یا محرک جریان می یابد و یک حلقه بسته را برای اندازه گیری و کنترل تشکیل می دهد.
  44. Instrumentation Maintenance (تعمیر و نگهداری ابزار دقیق): فعالیت‌ها و رویه‌هایی که برای اطمینان از عملکرد مناسب، قابلیت اطمینان و کالیبراسیون ابزارها و دستگاه‌های اندازه‌گیری، از جمله بازرسی‌های معمول، تمیز کردن و تعمیر انجام می‌شود.
  45. Instrumentation Software (نرم افزار ابزار دقیق ): برنامه ها و برنامه های کامپیوتری که به طور خاص برای پیکربندی، نظارت، تجزیه و تحلیل و کنترل ابزارها، سیستم های جمع آوری داده ها و سیستم های کنترل طراحی شده اند.
  46. Instrument Index (ایندکس ابزاردقیق) : یک سند یا پایگاه داده جامع که تمام ابزارهای نصب شده در یک سیستم یا سیستم فرآیند را فهرست می کند و اطلاعات دقیقی مانند شماره برچسب ها، مشخصات، مکان ها و عملکردها را ارائه می دهد.
  47. Instrument Society of America  (انجمن ابزار آمریکا) (ISA): سازمانی حرفه ای که استانداردها را تنظیم می کند، آموزش می دهد و پیشرفت سیستم های ابزار دقیق، اتوماسیون و کنترل را در صنایع مختلف ترویج می کند.
  48. Instrument Tag (برچسب ابزار) : یک شناسه یا برچسب منحصربه‌فرد است که برای شناسایی، ردیابی و اهداف مرجع در اسناد و سیستم‌های کنترل به یک ابزار یا دستگاه اختصاص داده می‌شود.
  49. Internet of Things (اینترنت اشیا) (IoT) : شبکه ای از دستگاه ها، حسگرها و سیستم های متصل به هم که می توانند از طریق اینترنت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، داده ها را مبادله کنند و با یکدیگر تعامل داشته باشند و امکان نظارت و کنترل از راه دور سیستم های ابزار دقیق را فراهم کنند.
  50. Intrinsically Safe (ذاتاً ایمن) : مفهوم طراحی یا گواهی قابل اجرا برای ابزارها و تجهیزات مورد استفاده در محیط‌های بالقوه انفجاری، که تضمین می‌کند جرقه یا گرمای بیش از حد تولید نمی‌کنند که می‌تواند باعث اشتعال شود.
  51. Intrinsic Safety Barrier (سد ایمنی ذاتی): یک وسیله ایمنی که به صورت سری با یک ابزار یا وسیله ذاتاً ایمن قرار می گیرد تا مقدار انرژی الکتریکی را که می تواند وارد یک منطقه خطرناک شود محدود کند و خطر اشتعال را کاهش دهد.
  52. Load Cell (لودسل) : مبدلی که برای اندازه گیری نیرو یا وزن با تبدیل آن به سیگنال الکتریکی استفاده می شود که معمولاً در سیستم های توزین و کاربردهای صنعتی یافت می شود.
  53. Load Line (لودلاین) : نمایش گرافیکی رابطه بین ویژگی های خروجی و ورودی یک ابزار یا دستگاه، که معمولاً روی یک نمودار نشان داده می شود.
  54. Loop (حلقه): مدار بسته یا مسیر ارتباطی که از طریق آن سیگنال‌ها بین سنسور، کنترل‌کننده و محرک در یک سیستم کنترل ارسال می‌شود.
  55. Loop Check (بررسی حلقه) : روشی برای تایید عملکرد و ارتباط صحیح ابزارها، حسگرها و حلقه‌های کنترل در یک سیستم، که معمولاً در حین راه‌اندازی یا نگهداری انجام می‌شود.
  56. Loop Integrity (یکپارچگی حلقه ) : اطمینان از اینکه حلقه کنترل شامل حسگرها، کنترل کننده ها و محرک ها به درستی کار می کند و کنترل و اندازه گیری دقیق را ارائه می دهد.
  57. Loop Power (توان حلقه ای) : توان الکتریکی تامین شده به ابزار میدانی که معمولاً توسط سیستم کنترل یا منبع تغذیه اختصاصی ارائه می شود.
  58. Loop Tuning (تنظیم حلقه) : فرآیند تنظیم پارامترهای کنترلی مانند سودهای متناسب، انتگرال و مشتق یک حلقه کنترل برای بهینه سازی عملکرد، پایداری و زمان پاسخ آن.
  59. Modbus (مدباس) : یک پروتکل ارتباطی که معمولاً در اتوماسیون صنعتی برای اتصال دستگاه‌های الکترونیکی مانند حسگرها، محرک‌ها و کنترل‌کننده‌ها در پیکربندی master-slave استفاده می‌شود.
  60. Modulation (مدولاسیون) : فرآیند تغییر یک مشخصه خاص یک سیگنال، مانند دامنه، فرکانس یا فاز، برای رمزگذاری اطلاعات یا کنترل یک سیستم.
  61. Modulation Depth (عمق مدولاسیون) : میزانی که مشخصه یک سیگنال، مانند دامنه یا فرکانس، از مقدار پایه آن در طول مدولاسیون متفاوت است.
  62. Multiplexer (MUX) (مولتی پلکسر) : وسیله ای است که برای انتخاب و جابجایی بین سیگنال های ورودی متعدد برای پردازش یا اندازه گیری توسط یک دستگاه استفاده می شود.
  63. National Institute of Standards and Technology (NIST) (موسسه ملی استاندارد و فناوری) : یک آژانس دولتی ایالات متحده مسئول ارتقا و حفظ استانداردهای اندازه گیری، از جمله ارائه خدمات کالیبراسیون و قابلیت ردیابی به استانداردهای ملی است.
  64. Non-Contact Measurement (اندازه‌گیری بدون تماس) : یک روش اندازه‌گیری که نیازی به تماس فیزیکی بین ابزار و جسم مورد اندازه‌گیری ندارد، مانند استفاده از حسگرهای مادون قرمز یا مبتنی بر لیزر.
  65. Nonlinearity (غیر خطی بودن) : انحراف پاسخ یک ابزار از یک خط مستقیم یا یک منحنی مشخص در محدوده اندازه گیری آن.
  66. On/Off Control (کنترل روشن/خاموش) : یک استراتژی کنترل ساده که در آن سیستم کنترل یک عنصر کنترلی نهایی را به طور کامل بر اساس یک نقطه تنظیم از پیش تعریف شده، بدون کنترل متناسب، به طور کامل روشن یا کاملاً خاموش می کند.
  67. Open-Loop Control (کنترل حلقه باز) : پیکربندی سیستم کنترلی که در آن یک متغیر فرآیند بدون بازخورد از خروجی اندازه‌گیری شده واقعی، تنها با تکیه بر دستور ورودی یا نقطه تنظیم تنظیم می‌شود.
  68. Piping and Instrumentation Diagram ( P&ID) (نمودار لوله کشی و ابزار دقیق) : نمایش گرافیکی جریان فرآیند، تجهیزات و ابزار دقیق در یک سیستم که برای اهداف طراحی، نصب و نگهداری استفاده می شود.
  69. PLC) Programmable Logic Controller) (کنترل کننده منطقی قابل برنامه ریزی) : یک کامپیوتر صنعتی مقاوم که برای اتوماسیون و کنترل فرآیندهای الکترومکانیکی در صنایع مختلف استفاده می شود.
  70. Open-Loop Control (کنترل حلقه باز) : فرآیند ایجاد و پیکربندی الگوریتم های منطقی و کنترلی برای یک کنترل کننده منطقی قابل برنامه ریزی (PLC) برای خودکارسازی فرآیندهای صنعتی خاص.
  71. Process Analytical Technology (فناوری تحلیل فرآیند) (PAT): سیستمی برای تجزیه و تحلیل و کنترل فرآیندهای تولید از طریق اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل لحظه‌ای پارامترهای کیفیت حیاتی، که امکان بهبود و بهینه‌سازی مداوم فرآیند را فراهم می‌کند.
  72. Process Variable (متغیر فرآیند) : کمیت فیزیکی که در یک فرآیند اندازه گیری یا کنترل می شود، مانند دما، فشار، سطح یا سرعت جریان.
  73. Profibus (پروفیباس): یک پروتکل ارتباطی دیجیتال پرکاربرد در اتوماسیون صنعتی که امکان تبادل داده بین دستگاه های میدانی و سیستم های کنترل را فراهم می کند.
  74. Programmable Automation Controller (کنترل‌کننده اتوماسیون قابل برنامه‌ریزی) (PAC): یک کنترل‌کننده صنعتی فشرده که ویژگی‌های یک PLC سنتی را با قابلیت‌های محاسباتی پیشرفته ترکیب می‌کند و کنترل پیچیده و وظایف پردازش داده‌ها را ممکن می‌سازد.
  75. Proportional-Integral-Derivative (کنترل کننده متناسب-انتگرال-مشتق (PID)) : یک الگوریتم کنترلی است که معمولاً در سیستم های کنترل بازخورد برای حفظ نقطه تنظیم مورد نظر با تنظیم متغیرهای کنترلی بر اساس اقدامات متناسب، انتگرال و مشتق استفاده می شود.
  76. Range (محدوده) : دامنه مقادیری که ابزار برای اندازه گیری در آن طراحی شده است. به عنوان مثال، محدوده دمایی یک دماسنج ممکن است از -50 درجه سانتیگراد تا 150 درجه سانتیگراد باشد.
  77. Remote Monitoring (مانیتورینگ از راه دور): قابلیت نظارت و دسترسی به قرائت‌ها، پارامترها و آلارم‌های ابزار از راه دور، معمولاً از طریق شبکه یا اتصال به اینترنت.
  78. Remote Terminal Unit ( واحد پایانه راه دور (RTU) ) : دستگاهی است که در سیستم های اسکادا برای جمع آوری داده ها از ابزارهای میدانی و حسگرها و انتقال آن به یک سیستم کنترل مرکزی استفاده می شود.
  79. Repeatability (تکرارپذیری) : توانایی یک ابزار برای ارائه خوانش های ثابت برای مقدار ورودی یکسان در شرایط یکسان.
  80. Resolution (رزولوشن) : کوچکترین افزایش سیگنال ورودی که می تواند توسط یک ابزار شناسایی و نمایش داده شود.
  81. Response Time ( زمان پاسخ) : زمان صرف شده توسط ابزار برای ثبت و نمایش تغییر در کمیت اندازه گیری شده.
  82. Safety Instrumented System (سیستم ابزاردقیق ایمنی) (SIS): یک سیستم اختصاصی طراحی شده برای شناسایی و کاهش شرایط بالقوه خطرناک یا انحرافات فرآیند، تضمین ایمنی از طریق کنترل مستقل و عملکردهای خاموش کردن.
  83. Sampling Rate (سرعت نمونه برداری): فرکانسی که دستگاه از سیگنال ورودی نمونه برداری یا اندازه گیری می کند، که معمولاً بر حسب نمونه در ثانیه یا هرتز (Hz) بیان می شود.
  84. Supervisory Control and Data Acquisition (اسکادا) (SCADA) : یک معماری سیستم کنترلی که امکان نظارت متمرکز، کنترل و جمع آوری داده های فرآیندهای صنعتی، معمولاً در سیستم های مقیاس بزرگ را فراهم می کند. سیستمی که برای نظارت و کنترل فرآیندهای صنعتی از طریق یک بستر نرم افزاری متمرکز استفاده می شود.
  85. SCADA System Security( امنیت سیستم اسکادا ) : اقدامات و اقداماتی که برای محافظت از سیستم‌های اسکادا در برابر دسترسی غیرمجاز، تهدیدات سایبری و آسیب‌پذیری‌های احتمالی اجرا می‌شود.
  86. SCADA Telemetry( تله متری اسکادا) : نظارت و کنترل از راه دور ابزارها، دستگاه ها و فرآیندها با استفاده از فناوری های ارتباطی مانند بی سیم، تلفن همراه یا ماهواره.
  87. Standard Cubic Feet per Minute (فوت مکعب استاندارد در دقیقه) ( SCFM) : یک واحد اندازه گیری برای سرعت جریان گاز، استاندارد شده برای شرایط مرجع دما و فشار.
  88. Self-Cleaning Sensor(سنسور خود تمیز شونده) : یک سنسور یا ویژگی ابزاری است که مکانیسم‌ها یا طرح‌هایی را برای به حداقل رساندن یا جلوگیری از تجمع زباله‌ها یا آلاینده‌ها بر روی عنصر حسگر در خود دارد.
  89. Self-Diagnostics (خود عیب یاب ): توانایی یک ابزار برای انجام تست های تشخیصی داخلی و شناسایی عیوب یا نقص های احتمالی، کمک به تعمیر و نگهداری پیشگیرانه و عیب یابی.
    حسگر (Sensor) : وسیله ای است که یک محرک فیزیکی یا تغییر در محیط را تشخیص می دهد و به آن پاسخ می دهد، مانند سنسور دما یا سنسور فشار.
  90. Sensor Drift (دریفت سنسور): تغییر تدریجی سیگنال خروجی یا پاسخ سنسور در طول زمان به دلیل پیری، عوامل محیطی یا سایر تأثیرات، که در صورت جبران نشدن منجر به از دست دادن دقت می شود.
  91. Signal Conditioning (تهویه سیگنال): فرآیند اصلاح یا تقویت سیگنال الکتریکی از یک سنسور برای اطمینان از سازگاری با الزامات ورودی یک ابزار یا سیستم کنترل.
  92. Signal Noise (نویز سیگنال) : تغییرات یا اختلالات ناخواسته یا تصادفی در سیگنال اندازه گیری شده یا ارسالی که می تواند بر دقت و قابلیت اطمینان قرائت های ابزار تأثیر بگذارد.
  93. Signal-to-Noise Ratio (نسبت سیگنال به نویز) (SNR): اندازه گیری قدرت سیگنال مورد نظر در مقایسه با نویز پس زمینه موجود در اندازه گیری.
  94. Safety Integrity Level (سطح یکپارچگی ایمنی) (SIL) : اندازه‌گیری اثربخشی یک سیستم ابزار ایمنی در کاهش خطرات مرتبط با خطرات فرآیند، که معمولاً در صنایع با الزامات ایمنی بالا اعمال می‌شود.
  95. Smart Instrumentation (ابزار دقیق): ابزارهای مجهز به ویژگی های پیشرفته مانند ارتباطات دیجیتال، قابلیت های خود تشخیصی، کالیبراسیون خودکار و پیکربندی از راه دور برای افزایش کارایی و کارایی.
  96. Smart Sensor (سنسور هوشمند) : سنسوری که قابلیت‌های اضافی فراتر از اندازه‌گیری یک پارامتر فیزیکی، مانند پردازش سیگنال داخلی، قابلیت‌های ارتباط دیجیتال، و ویژگی‌های خود تشخیصی را در خود جای می‌دهد.
  97. Soft Sensor (سنسور نرم) : یک مدل یا الگوریتم مبتنی بر نرم‌افزار است که یک پارامتر فیزیکی یا متغیر فرآیند را بر اساس اندازه‌گیری‌های موجود و محاسبات ریاضی برآورد یا پیش‌بینی می‌کند و نیاز به حسگرهای فیزیکی اختصاصی را از بین می‌برد.
  98. Span (بازه) : تفاوت بین حد پایین و بالای محدوده اندازه گیری یک ابزار.
  99. Thermal Mass Flowmeter (دبی سنج جرمی حرارتی) : دستگاه اندازه گیری جریان است که بر اساس اصل پراکندگی حرارتی عمل می کند و از خواص انتقال حرارت سیالات برای تعیین سرعت جریان استفاده می کند.
  100. Thermocouple (ترموکوپل) : سنسور دما که ولتاژی متناسب با اختلاف دمای بین دو محل اتصال خود تولید می کند که معمولاً برای اندازه گیری دما در صنایع مختلف استفاده می شود.
  101. Thermowell (ترموول) : یک لوله محافظ یا چاهی که در یک سیستم فرآیند نصب شده است تا حسگر دما را در خود جای دهد و در عین حال امکان اندازه گیری دقیق دما را از سیال فرآیند جدا می کند.
  102. Totalizer (توتالایزر) : دستگاه یا تابعی که مقدار کل کمیت اندازه گیری شده را در یک دوره معین، مانند جریان کل یا مصرف انرژی، جمع آوری و نمایش می دهد.
  103. Transducer (مبدل) : وسیله ای است که یک شکل از انرژی را به شکل دیگر تبدیل می کند، مانند تبدیل یک کمیت فیزیکی (مثلا فشار، دما) به سیگنال الکتریکی.
  104. Transmitter (فرستنده) : دستگاهی که اندازه گیری فیزیکی مانند فشار، دما یا جریان را به سیگنال الکتریکی مناسب برای انتقال به یک سیستم کنترل یا مکان دور تبدیل می کند.
  105. Wireless Instrumentation (ابزار دقیق بی سیم ) : استفاده از فناوری های ارتباطی بی سیم، مانند پروتکل های Wi-Fi، بلوتوث، یا پروتکل های بی سیم صنعتی، برای فعال کردن نظارت، کنترل و انتقال داده از راه دور در سیستم های ابزار دقیق.
  106. Zero Suppression (سرکوب صفر) : فرآیند تنظیم یا کالیبراسیون برای حذف هرگونه افست یا خطا در نقطه صفر محدوده اندازه گیری یک ابزار. همچنین سرکوب صفر حذف صفرهای اضافی از یک عدد است. این کار را می‌توان به دلیل محدودیت‌های فضای ذخیره‌سازی، صفحه یا صفحه نمایش یا دلایل قالب‌بندی، مانند خوانا کردن یک حرف انجام داد.

     

شرکت احیاگران ابزاردقیق تاج نمایندگی احیاگران ابزاردقیق تاج تعمیر و تجهیز برند های معتبر ابزاردقیق مانند اندرس هاوزر ABB یوکوگاوا کرونه روزمونت جهت خرید انواع فلومتر (ورتکس، مغناطیسی، مس فلو / جرمی)، لول متر (دیاپازونی، راداری، هدایتی)، پرشر / فشار سنج و تعمیرات تخصصی ابزاردقیق با ما درتماس باشید.
 
مهندس رضا تاج
تلفن: 09151211239
تارنما: www.ehyagran.ir
 
 
موضوعات رایجی که تکنسین‌های ابزاردقیق در آنها مشغول به کار هستند

موضوعات رایجی که تکنسین‌های ابزاردقیق در آنها مشغول به کار هستند

موضوعات رایجی که تکنسین‌های ابزاردقیق در آنها مشغول به کار هستند عبارتند از: در این مقاله سعی می گردد تا خلاصه ای از فعالیت های ابزاردقیق را برای علاقه مندان به این رشته را فراهم آوریم. تکنسین‌های ابزاردقیق در موضوعات گسترده‌ای مرتبط با سازوکاری صنعتی و سیستم‌های...

مراحل جامع رفع مشکلات مختلف سیستم‌های ابزاردقیق

مراحل جامع رفع مشکلات مختلف سیستم‌های ابزاردقیق

مراحل جامعی برای رفع مشکلات مختلف سیستم‌های ابزاردقیق را آورده‌ام: 1. شناسایی مشکل: ابتدا سعی نمایید مشکلی را که با آن روبه رو هستید را با شفافیت هرچه تمامتر تعریف کنید. این مشکلات می توانند شامل خواندن‌های نادرست، نقص در عملکرد نمایشگر یا خطاهای ارتباطی باشد. 2....

کالیبراسیون! پرجستجوترین و پیچیده‌ترین مفهوم در صنعت ابزاردقیق چیست؟

کالیبراسیون! پرجستجوترین و پیچیده‌ترین مفهوم در صنعت ابزاردقیق چیست؟

یکی از پرجستجوترین و پیچیده‌ترین مفاهیم استفاده از وسایل اندازه‌گیری در صنعت، مفهوم کالیبراسیون است. کالیبراسیون یک عمل اساسی در زمینه وسایل اندازه‌گیری است که دقت و قابلیت اعتماد ابزارهای اندازه‌گیری را تضمین می‌کند. این عمل شامل مقایسه اندازه‌گیری‌های یک وسیله با...

نزدیک به شما

ارتباط آسان و مستمر با مشتریان هدف ماست

تلفن

09151211239 مهندس رضا تاج

ایمیل

واتساپ

واتساپ

اینستاگرام

اینستاگرام

× در واتساپ در ارتباط باشید